نشریه پنجره: نگاهی منصفانه به مستندی واقعی یا تخریبی

به گزارش سفیرفیلم٬ مجله «پنجره» در شماره 193 خود که امروز شنبه ۱۳ اردیبهشت ماه ۹۳ منتشر شد٬ در پرونده ای ویژه درباره مستند «من روحانی هستم»  به قلم حمیدرضا بیگانه و با تیتر «من مستند را دیدم» نگاهی منصفانه به این مستند داشته است.

Untitled-1

متن کامل این یادداشت در ادامه آمده است:

حمیدرضا یگانه- من روحانی هستم را دیدم سی دی نبود. مستندی از گروه چند رسانه ای شفق، گروهی فعال در رسانه های اجتماعی از جمله افسران و گوگل پلاس، که توزیعش را سفیر فیلم بعهده گرفته بود. با خبرهایی که این روزها در رسانه ها دیدم کمی دقت بیشتری گذاشتم تا ببینم کجاها تخریب و توهین صورت گرفته است.

فیلم با یک موضوع تقریبا محرمانه در تاریخ سیاسی ایران شروع میشود و به یکباره میبینیم که یازدهمین رئیس جمهور ایران نیز یکی از نقش آفرینان آن واقعه است. یعنی مک فارلین. روحانی از طرف نظام مسئول میشود تا ببیند آمریکایی ها دنبال چه چیزی هستند و چه میخواهند. سپس فیلم در فلش بکی به زندگی روحانی می‍پردازد. از تولدش شروع میکند تا رفتن به حوزه علمیه قم و دانشگاه تهران و سپس سربازی.

ماجرای شهادت حاج آقا مصطفی و سخنرانی روحانی در چهلم ایشان در مسجد ارک میپردازد هم از نگاه سازندگان فیلم مغفول نمی‌ماند. از اینجا به بعد بجای زندگی شخصی، زندگی سیاسی و مبارزاتی روحانی روایت میشود. سفر روحانی به انگلیس، حضور در نوفل لوشاتو و فعالیتهای بعد از انقلاب اسلامی ایشان.

فیلم دوباره برمیگردد و نقش روحانی در مک فارلین را روایت می‌کندو بعد از آن دوباره نقش روحانی در چند ماجرای سیاسی دیگر ار روایت میکند. در آخر هم با مدیریت روحانی در اجلاس تهران فیلم تمام میشود.

برای مخاطبی که اهل تاریخ خوانی نیست فیلم بسیار جالب است. مخاطبی که دنبال این است که روحانی قبل از ریاست جمهوری اش در چه سمتهایی بوده است و چه تفکراتی دارد. پرداختن به کلید مک فارلین، حضور جواد ظریف در تیم هسته ای سال 82، حضور علی جنتی در همان اوایل انقلاب در کنار دکتر روحانی، نگاه رئیس جمهور به صدا و سیما در گذشته، سخنوری ایشان و مناظرات آتشین و دفاع ایشان از نهادهای انقلابی از جمله روحانیت و سپاه پاسداران، التزام ایشان به ارزشهای اخلاقی و تلاش برای رعایت حجاب و … از نکات هوشمندانه این روایت است.

در حقیقت تاریخ خوانی با نگاه به حال هم جذابیت ایجاد میکند و هم مخاطب را درگیر آن داستان می‌کند. نکته قابل تامل در آثار زندگی نامه که گاه مورد غفلت قرار میگرد پرداخت به مسائلی است که گاهی تنها اشتباه فرد در آن زمان خاص بوده است که دیگر هم تکرار نشده. اما بیان وقایع با نگاه به تفکرات فعلی میتواند روایت اشتباهات یک فرد را معقول و اخلاقی کند.

البته منتقدین این فیلم به آن تخریبی می‌گویند، اما اگر بخواهیم منصفانه نگاه کنیم نمی توان به آن انتقادی هم گفت. فیلم عملکرد را نقد نمیکند بلکه یک حقیقتی را بیان میکند و رد می‌شود. شاید یکی از ایرادهای که به فیلم هم گرفته میشود همین است که تحلیلی به مخاطب نمیدهد و تحلیل را به خود او واگذار میکند. در حقیقت قضاوت بر عهده مخاطب است که رئیس جمهور کار درستی انجام داده است یا خیر؟

به عقیده نگارنده اصلی ترین مخاطب فیلم خود آقای روحانی برای یادآوری آنچه بر او گذشته، است. در حقیقت او یادش نرفته ولی الان در هنگام تصمیم گیری این تلنگرها میتواند در تصمیمات درست کمک کند. مخاطب بعدی مردمی هستند. برداشت محتوایی من از فیلم این است که قرار است ضد انقلاب را ناامید کند و سوءتفاهم ها را با منتقدین آقای روحانی برطرف نماید.

panjareh3

فیلم یک روایت نسبتا خطی از زندگی دکتر روحانی است. البته یک روایت آشکار. هر ماجرایی رو به طور کلی میگوید و رد میشود. انگار یک روایت دور تند از زندگی روحانی است. این روایت گاهی نامتعادل هم میشود. گاهی اشخاص هستند که کنه ماجرا را بیان کنند ولی گاهی فقط ماجرا گفته میشود و تمام. این عدم تعادل پس از دیدن یک دور از فیلم کاملا نمایان است. و البته عمیق نشدن هم میتواند به دریافت پیام توسط مخاطب لطمه وارد کند.

نکته دیگر روایت از زبان اقای روحانی است. اگر اهل خواندن کتابهای خاطرات باشید متوجه میشوید فیلم یک روایت از نکات برجسته خاطرات آقای روحانی و آقای هاشمی است. آن هم یک روایت محدود. و در حقیقت به تحقیق اجمالی پیرامون وقایع نپرداخته است. شاید یکی از ملاحظات سازندگان جایگاه رئیس جمهور بوده است ولی اگر شخصی غیر از ایشان بود، مناسب بود دیدگاه مخالفین ایشان در هر رویداد هم گفته شود تا مخاطب بتواند واقعیت را خود قضاوت کند.

علیرغم اینکه این فیلم  روایت روان و جذابی دارد و مخاطب را هرگز خسته نمی کند اما از دیدگاه هنری این فیلم ضعف هایی دارد. استفاده از تصویرسازی برای وقایعی که تصویری نداشته انتخاب بسیار مناسبی بوده است ولی برای وقایعی که مصور بودند هم به ندرت تصاویر نابی استفاده شده است. در حقیقت من روحانی هستم را متنش جذاب میکند نه تصویرش.

من روحانی هستم مخاطب خود را می شناسد و پیام خود را بخوبی منتقل می کند. این مستند برای انتقال پیام به خوبی از نمادها استفاده می کند. سازندگان این فیلم داستان های جذابی از زندگی آقای روحانی را انتخاب کرده اند و با وجود اینکه این مستند با نگاه هنری نمره بالایی نمی گیرد ولی با رویکرد رسانه ای این مستند مستندی قوی است و هوشمندانه ساخته شده است.

حضور یک تیم متشکل از چند خانم هم از نکات قابل تامل است که امروز مورد توجه رسانه هاست. در حقیقت در ورای همه پیامهایی که من روحانی هستم داشت، این پیام که تحرک رسانه ای در نسل جوان انقلاب اسلامی پیش آمده است از همه قابل تامل تر است.

با اینکه در نقد نباید به نگاه منتقدین دیگر پرداخت ولی در مورد این مستند که مطرح شدنش را رسانه های منتقدش برعهده گرفتند باید مطالب حساسیت برانگیز را از این انتقادها فهمید. ظاهرا حضور رئیس جمهور در مقابله با اصلاح طلبان در دهه 70 و جناح چپ در دهه 60 بیشترین انتقادها را به خود داشته است.

اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در print
اشتراک گذاری در email
اشتراک گذاری در facebook

آثار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *