به گزارش سفیرفیلم٬ مجله «پنجره» در شماره 194 خود که 20 اردیبهشت ماه 93 منتشر شد٬ در پرونده ای ویژه در صفحه هنر خود با موضوع «مستندسازی سیاسی در ایران» در مصاحبه ای با مصطفی رضوانی به نقل از وی نوشت: «براساس آنچه امروز شاهدش هستيم جديترين چالش تنگ بودن فضاي نقد و نقدپذيري است. بهمعناي ديگر بزرگترين چالش در مسير مستندسازي اين است که مستندساز بتواند اطمينان حاصل کند که بهواسطه ساخت مستند مشکلي برايش بهوجود نميآيد و ميتواند راحت حرفش را بزند.»
متن کامل این مصاحبه در ادامه آمده است:
مصطفي رضوانی:
– سادهترين تعريف برای مستند سياسی شايد اين باشد: مستندی که درباره مسائل سياسی روز کشور ساخته شده باشد. اما بهنظر ميرسد از نگاهي ديگر تفکيک مستند سياسي و غيرسياسي از يکديگر چندان صحيح نيست چراکه در کشور ما بسياري از مسائل تحت تاثير سياست قرار دارند و شما حتي اگر مستند اجتماعي هم بسازيد احتمالا بخشي از آن سياسي خواهد بود. در کشور ما که حکومت در بسياري عرصهها حضور پررنگي دارد، از هر انتقادي به يک زيرمجموعه هم تلقي انتقاد سياسي ميشود. شما در يک مستند فرهنگي ناگزير از نقد نهادهاي دولتي هستيد. در يک مستند اقتصادي ناگزير از پرداختن به رفتارهاي اقتصادي دولت هستيد. با اين شرايط است که معتقدم مستند سياسي و غيرسياسي چندان قابل تفکيک نيست. بهطور مصداقي، مستند «نبرد خاموش» که بنده ساختهام سوژهاي کاملا اقتصادي داشت اما بهواقع امکان آن نبود بدون ورود به رفتار سياستمداران در اين جنگ اقتصادي، درباره آن سخن گفت. در چنين شرايطي طبيعتا بنده هم بهنوعي مستندساز سياسي محسوب ميشوم.
– براساس آنچه امروز شاهدش هستيم جديترين چالش تنگ بودن فضاي نقد و نقدپذيري است. البته در گذشته و بهخصوص در دولت قبل، اندکي فضاي نقد بازتر بود و بهشخصه مستند انتقادي تندي هم ساختم که با چنين واکنشهايي مواجه نشد. بهمعناي ديگر بزرگترين چالش در مسير مستندسازي اين است که مستندساز بتواند اطمينان حاصل کند که بهواسطه ساخت مستند مشکلي برايش بهوجود نميآيد و ميتواند راحت حرفش را بزند. البته معتقد نيستم که مستند سياسي الزاما بهمعناي افشاگري و انتشار اسناد منتشر نشده است. در بسياري موارد ارائه يک تحليل از سوي فيلمساز براساس اطلاعات موجود ميتواند روشنگر باشد. هرچند در همين سطح هم تحمل وجود ندارد و گاهي ديده شده که با آن نيز برخورد ميشود و ظرفيت تا اين حد چالش هم وجود ندارد!
– اين گزاره بسته به اينکه منظور از مستند سياسي چيست، معناي متفاوتي پيدا ميکند. اگر منظور از ساخت مستند، سرپوش و صحه گذاشتن بر اقدامات غلط دولت باشد، قطعا راهي جز رانت ندارد. براي ساخت اثري که صرفا مجيزگوي دولت باشد احتمالا بايد با سفارش دولت هم اين کار را انجام بدهي. اما اگر منظور از ساخت مستند ارائه اثري انتقادي باشد بهنظرم دولت از آن پشتيباني نخواهد کرد. البته نفس کمک و حمايت دولت و نهادهاي دولتي از ساخت آثار مستند را بد نميدانم و حتي حمايت جريانات فرهنگي خارج از دولت هم از آثار محل ايراد نيست. مراکزي مانند سازمان فرهنگي و هنري شهرداري، حوزه هنري، صداوسيما و… اساسا وظيفه حمايت از توليد مستند را دارند. اگر چنين تضميني وجود داشته باشد که از آثار انتقادي هم حمايت کنند، قطعا خوشحالکننده است و بايد مورد تشويق هم قرار بگيرند. در حال حاضر اما آثاري با رنگ و بوي سياسي غالبا مورد حمايت و پشتيباني قرار نميگيرند.
– بعد از رونمايي از مستند «مهارنشده» به من اتهام زدند که از نيروهاي مشايي هستي و بعد از مستند «نبرد خاموش» که نقد دوران دولت دهم بود، گفتند ضداحمدينژادي و احتمالا از نيروهاي قاليباف هستي! اين جنس اتهامات و قضاوتها همواره وجود دارد و قطعا ادامه هم خواهد داشت. عجيبترين نمونه اما همان مورد نخست بود که بهواسطه حضور آقاي احمدينژاد در مراسم رونمايي مستند «مهارنشده» آن هم در اوج حاشيههايي مانند خانهنشيني و… سريع به ما اتهام زدند که حتما از آدمهاي مشايي هستيد! اما همانطور که عرض کردم، بعد از چند مستند انتقادي درباره دولت دهم اين مواضع و اتهامات تغيير کرد.
– باتوجه به جريان خوب مستنديسازي که در چند سال اخير و پس از فتنه 88 در کشور شکل گرفته، فکر ميکنم اين جريان متوقف نخواهد شد و بزرگترين انگيزه براي ادامه فعاليت در اين زمينه همين جريان است. اگر در اين راه تنها بودم شايد بهواسطه برخي رفتارها و برخوردهاي تند دلسرد ميشدم اما با توجه به شرايط موجود يقينا اگر روزي من نتوانم مستند انتقادي بسازم قطعا ديگراني هستند که بتوانند اين مسير را ادامه دهند. به اين راحتي نميتوان جلوي پيشرفت اين جريان ايستاد.