عبدالوهاب در گفتگو با «پنجره»: از مستندسازی سیاسی دلسرد نشدم

به گزارش سفیرفیلم٬ مجله «پنجره» در شماره 194 خود که 20 اردیبهشت ماه 93 منتشر شد٬ در پرونده ای ویژه در صفحه هنر خود با موضوع «مستندسازی سیاسی در ایران» در مصاحبه ای با علی عبدالوهاب به نقل از وی نوشت: «اگر منظور از اين سوال اين است که بنده به‎واسطه اتفاقات اخير و حواشي به‎وجود آمده پيرامون مستند «من روحاني هستم» از ادامه مستندسازي سياسي دلسرد شده باشم، پاسخ منفي است.»

75845-225756-1399727388 (1)

متن کامل این مصاحبه در ادامه آمده است:

– اساسا مستند سياسي نمي‎دانم چه معنايي دارد! به‎نظرم ايـن دسته‎بندي‎‎هاي مستند‎ها به سياسي، اجتماعي، فرهنگي و… يک دسته‎بندي کاذب يا حداقل در خيلي از موارد نادرست است. نمي‎دانم چطور مي‎توان مستندي را ساخت که وجوه سياسي نداشته باشد. نمي‎دانم چگونه مي‎توان مسئله‎اي را طرح کرد بدون آنکه وجوه اقتصادي يا فرهنگي در آن لحاظ نشود. به‎عنوان نمونه در همين مستند «مصاف» طبيعتا مسائل مختلفي اعم از اقتصادي، فرهنگي و سياسي هم‎زمان طرح شده و از ابتدا هم هدف‎گيري‎مان توليد يک اثر سياسي نبوده است. مضاف بر اينکه اين روز‎ها برچسب سياسي‌، گويي تبديل به لکه ننگي شده‎ که قرار است آدم‎‎ها را وابسته به جناح خاصي نشان داده و اين‎گونه القا کنند که فلان فيلمساز سياسي است و آن ديگري اجتماعي. نمي‎دانم افرادي که مدعي هستند با سياست ارتباط ندارند و کارشان صرفا اجتماعي است، چه منظوري دارند؟ بالاخره هر حرف اجتماعي، فرهنگي يا اقتصادي که داشته باشي بي‎ارتباط با مسائل سياسي نيست. با اين تعبير خود را مستندساز سياسي نمي‎دانم هرچند اساسا مستندساز هم نمي‎دانم!

– با توجه به اينکه قائل به تعريف مستند سياسي نيستم در اين‎باره هم معتقدم در کل حرف مستند و به‎خصوص نقادي در کشور ما چالش‎‎هايي را به‎همراه دارد. اين مسئله هنوز در هيچ‌يک از زمينه‎‎ها جا نيفتاده. فرض کنيد حتي اگر من مستندساز درباره يک مسئله فرهنگي فيلم بسازم، براساس اينکه در کدام دولت باشد بلافاصله دولت آن را به خود مي‎گيرد و صورت سياسي به آن مي‎دهد. انگار مستندساز با نيت کار سياسي به‎دنبال تخريب دولت بوده است. به همين دليل تقابل شکل مي‎گيرد. اين ارتباطي با رفتار يک جناح هم ندارد و همه جناح‎‎هاي سياسي در کشور چنين رفتاري دارند و تحمل نقد ندارند. چه نقد اجتماعي و فرهنگي و چه نقد سياسي. در هر صورت تحمل نقد نداريم؛ شايد اين بي‎تحملي و حساسيت هم بيشتر به‎دليل فشار‎هايي باشد که کشور ما سال‎هاست با آن مواجه بوده و همواره شاهد برخي دشمني‎‎ها و نفاق‎‎ها در داخل بوده‎ايم. به همين دليل تشخيص اينکه فردي واقعا به‎دنبال نقد دلسوزانه‎ است از کسي که به‎دنبال ضربه زدن به نظام است کمي دشوار شده. اما در مجموع اين مسئله هم نمي‎تواند توجيه درستي باشد و بايد به‎سمتي حرکت کنيم که فضاي نقد بيش از پيش باز شود. به‎طور خاص مستند «مصاف» را فيلمي نمي‎دانم که با نگاهي خاص به‎دنبال تخريب دولتي خاص باشد. ما در اين مستند هم از آقاي هاشمي تعريف و هم او را نقد کرده‎ايم. به دوره آقاي خاتمي‎ هم با همين نگاه پرداخته‎ايم. از اين منظر بد نيست درباره دولت‎‎هاي مختلف کارنامه‎اي ارائه شود تا مشخص شود هريک تا چه اندازه در برابر نقد تحمل داشته‌اند. ظرفيت‎‎ها را مي‎توان با هم مقايسه کرد اما در مجموع در زمينه نقدپذيري همه ضعف داشته و دارند.

– نمي‎توان گفت تنها در صورت داشتن رانت، ساخت مستند سياسي ميسر است بلکه مي‎توان گفت با رانت هم ميسر است. البته اگر صحبت از حرف جدي و نقد صريح در ميان باشد، با ارجاع به همان توضيحات سوال قبل به‎دليل ظرفيت پايين نقد لازم است مستندساز کمي شناخته شده باشد و شناسنامه‎اي مويد خيرخواهي‎اش باشد. اين شناسنامه هم مي‎تواند در لحن همان کار گنجانده شود و هم مي‎تواند محصول کار‎هاي قبلي يک مستندساز باشد. در غير اين صورت کسي که اولين مستندش را مي‎سازد اگر سراغ سوژه‎اي انتقادي و صريح برود احتمالا برخورد خوبي با او نشود!

– در مستند «مصاف» نقل قولي وجود دارد مبني‎ بر اينکه در قائله 18 تير سال 78 آقاي روحاني بودند که دستور ورود بسيج به ميدان را دادند و نمي‎دانم اين جمله از نگاه دولت کنوني تعريف است يا تخريب. همين جمله اما باعث قضاوت‎‎هاي عجيبي درباره ما شد. جالب اينکه هم سناريو و هم توليد اين مستند مربوط به قبل از برگزاري انتخابات بود و همان زمان هم رونمايي شد، اما بعد از انتخابات برخي اصولگرايان با استناد به اين مستند ما را خائن توصيف کردند که به‎دنبال کمک به آقاي روحاني جهت پيروزي در انتخابات بوده‎ايم و در سوي ديگر هم عده‎اي با نگاهي متفاوت مي‎گفتند به‎دنبال تخريب آقاي روحاني بوده‎ايد! اين نگاه دوگانه به يک مستند جالب بود و بيش از هر چيز حاصل همان نبود تحمل نگاه مخالف است. افرادي حتي حاضر نيستند کل يک اثر را ببينند و قضاوت کنند و تنها با استناد به يک جمله حکم صادر مي‎کنند. ما به‎دنبال روايت واقعيت بوديم اما همين روايت با قضاوت‎‎هاي مختلف و گاه متضاد روبه‎رو شد.

– اگر منظور از اين سوال اين است که بنده به‎واسطه اتفاقات اخير و حواشي به‎وجود آمده پيرامون مستند «من روحاني هستم» از ادامه مستندسازي سياسي دلسرد شده باشم، پاسخ منفي است. در عين حال که باز هم تاکيد مي‎کنم که اساسا نگاهم اين‎گونه نيست که من حتما بايد کار سياسي بسازم. حتي به‎دنبال ساخت مستندي با وجوه سياسي پررنگ هم نيستم. بيشتر نگاه مسئله‎محور دارم و معتقدم بايد به اين مسئله‎‎ها پرداخته شود. اگر در مسير پرداختن به اين مسائل لازم شد عملکرد سياسي برخي جناح‎‎ها هم مورد نقد قرار بگيرد، قطعا مطرح مي‎کنم. در مجموع انگيزه‎ام براي ادامه راه اصلا کم نشده است.

اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در print
اشتراک گذاری در email
اشتراک گذاری در facebook

آثار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *