«نبرد خاموش»؛ بازنمایی واقعی زندگی مردم

زهرا مینایی- یکی از مسائل و مشکلات در رسانه‌های تصویری از جمله تلویزیون و سینما در ایران، این است که عموماً انعکاس زندگی مردم نیست. این مطلب به چند معنا است. یعنی اولاً مسائل و مشکلات واقعی مردم را پوشش نمی‌دهد و دوماً خود مردم در این تصاویر و برنامه‌ها نقشی ندارند و سوماً بازنمایی از مردم، بازنمایی دروغینی است که اکثریت مردم را شامل نمی‌شود. بدین ترتیب سریال‌های تلویزیونی یا خانه‌های خرابۀ پر از معتاد را نشان می‌دهد یا خانه‌های دوطبقه و قصرمانند. سینما نیز از مسائلی فیلم می‌سازد که مسائل عموم مردم نیست.

علاوه بر سیما و سینمای جمهوری اسلامی ایران، مستندهای اجتماعی ساخته شده در چند سال اخیر نیز به دام نخبه‌گرایی افتاده است. این روزها، مستندهای زیادی را می‌بینیم که تشکیل شده از چندین فریم از کارشناسان جورواجور است که زبانشان گاهی برای عامۀ مردم سخت فهم است. یا موضوع اساساً دربارۀ زندگی یک فرد نخبه است. بدین ترتیب این جدایی از مردم، خود را در ساخت مستندهای اجتماعی نیز نشان داده است.

مهمترین نقطۀ قوت مستند اجتماعی «نبرد خاموش»، همین نکته است که بر اساس مسئله‌ای شکل گرفته که مبتلا به همۀ مردم ایران است و در ادامه سعی کرده آن را از منظر مردم تبیین کند.

مستند از بیان مشکل جوانی آغاز می‌شود که به دلیل گران شدن کاغذ، بیکار شده است. گران‌شدن کاغذ حاصل تحریم‌هایی است که آمریکا علیه ایران اعمال کرده است. در این میان راوی به دنبال تاثیر تحریم بر زندگی مردم جامعه می‌رود و قصد دارد ابعاد این مسئله و پیامدهای خوب و بد آن را نشان دهد.

نبرد خاموش

تحریم پدیده‌ای است که تاثیر آن در سال‌های اخیر به اوج خود رسیده است. پدیده ای که اگر پیش از این چندان به صورت مستقیم زندگی مردم را به چالش نکشیده بود، این روزها تمامی ابعاد زندگی‌شان را تحت تاثیر قرار داده است. مستند برای نشان‌دادن این تاثیرگذاری در ابتدا به سراغ یکی از سهمگین‌ترین و جبران‌ناپذیرترین بعد زندگی مردم یعنی حوزۀ بهداشت و درمان رفته است و مشکلاتی که به دلیل کمبود دارو در ایران ایجاد شده را به نمایش می‌گذارد. کارگردان علاوه بر صحبت با کارشناسان و دست‌اندرکارانی که در جریان تاثیر تحریم‌ها بوده‌اند، به سراغ مردم عادی نیز می‌رود. به نمایش در آوردن تبعات جبران ناپذیر کمبود داروی ناشی از تحریم که منجر به مرگ جوانی در یکی از استان‌های جنوبی ایران شده، هرچه بیشتر مستند را مردمی کرده است. در اواسط مستند، این نقش مردمی باز هم پُر‌رنگتر می‌شود. راوی به میان مردم می‌رود و با آنها صحبت می‌کند. برخلاف گزارش‌های خبری مصنوعی و کلیشه‌ای صدا‌و‌سیما؛ در اینجا سوال از مردم؛ پاسخ قالبی و از پیش تعیین شده ندارد. در اینجا مردم می‌توانند خودشان باشند، از مسائل و مشکلات‌شان بگویند، عقاید خود را به روشنی بیان کنند و به تمامی به تصویر کشیده شوند.

مردم واقعی، مردم کوچه و بازار، مردم طبقات مختلف در این مستند به نمایش در آمده‌اند. نقطۀ اوج مستند نیز قسمتی است که مردم بی‌پرده، دربارۀ مشکل گرانی سخن می‌گویند. از ته دل بدون هیچ گونه ادا و اطواری، واقعیت زندگی خود را بیان می‌کنند و دوربین را شیء‌ای جدا از خود و بازنمای ابعاد ایده‌آلیستی‌شان نمی‌بینند بلکه با آن مانوس شده و خود واقعی شان را به نمایش می‌گذارند.

با این حال به نظر می‌رسد، مستند از نوعی به هم ریختگی و این شاخه به آن شاخه پریدن رنج می‌برد. مسئلۀ دارو، گرانی، کمبود مواد اولیه در کنار نشان دادن پیامدهای مثبت تحریم و مقایسه‌ای که بین دوران امروز و سال‌های هشت سال دفاع مقدس انجام شده، بیینده را تا حدی گیج و سردرگم می‌کند.

در عین حال مستند، در همان سکانس‌های آغازین، موضوع خود را لو می‌دهد. راوی از تحریم و گران‌شدن کاغذ صحبت می‌کند. به نظر می‌رسد لازم است یک مستند از مسئله شروع شود و در طی یک روند صعودی و نرم، علت مسئله را نشان دهد، نه آنکه خیلی رو و صریح و در همان سطور اولیه، علت بیان شود. اگر یکی از مسائل بیان شده در این مستند، طرح شده و پیگیری می‌شد و سپس علت و پیامدهای آن نشان داده می‌شد، هم سردرگمی در ابعاد گوناگون پدیدۀ تحریم از بین رفته و مستند متمرکز می‌شد و هم آنکه در داستان تعلیق و گره بیشتری به وجود می‌آمد.

با تمامی این تفاسیر آنچه مستند «نبرد خاموش» را برجسته می‌کند، پرداختن به مسئلۀ مردم و بازنمایی زندگی واقعی و مشکلات دست به گریبان آنها در قاب تلویزیونی است که سهم اندکی در آن دارند.

اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در print
اشتراک گذاری در email
اشتراک گذاری در facebook

آثار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *