به گزارش خبرنگار سفیرفیلم، روزنامه «وطن امروز» در شماره ۱۵۴۴ خود که دوشنبه ۴ اسفند ماه ۹۳ منتشر شد٬ مصاحبه ای با کارگردان مستند «چشم در برابر چشم» در صفحه فرهنگ و هنر خود منتشر کرد.
متن کامل این مصاحبه را در زیر بخوانید:
«چشم در برابر چشم» نام مستندی از محمدعلی صدرینیا به تهیهکنندگی میرمحمدحسین رضوی است که به موضوع اسیدپاشی در ایران میپردازد. فیلمی که با بررسی دو پرونده اسیدپاشی در دو مقطع متفاوت از تاریخ ایران میخواهد این معضل اجتماعی را ریشهیابی کند.
صدرینیا درباره این پروژه که در جشنواره عمار با اقبال مخاطبان همراه بود میگوید: داستان اسیدپاشی مهمترین موضوع اجتماعی در سال ۹۳ که دامنه تاثیراتش نیز خیلی گسترده بود. این اسیدپاشی بستری داشت که قضیه را متفاوت کرده بود. ما قبلا هم موارد اسیدپاشی داشتیم و حتی امسال طبق اعلام مسؤولان چند مورد اسیدپاشی در کشور داشتیم اما اسیدپاشی اصفهان در بستری روی داد که به نظر ما رسید اگر این حادثه به دقت موشکافی نشود، به مسالهای بحرانساز تبدیل میشود.
ما چون عادت کردیم همه مسائل را با عینک سیاسی ببینیم، بعضی اوقات به تاثیرات این سیاسی نگاه کردن توجه نمیکنیم. این اشتباه بزرگی است که با عینک سیاسی به موضوعات اجتماعی بپردازیم. به نظر من دشمن هم خیلی علاقهمند است تا بحرانهای بعدی ما در حوزه اجتماعی باشد تا بدنه بیشتری از جمعیت را در این بحران درگیر کند. اگر در این اوضاع خود ما هم با عینک سیاسی به موضوعات اجتماعی نگاه کنیم، باعث ایجاد آسیبهای زیادی در جامعه میشود.
در حوادث اصفهان هم جریان بهگونهای رقم خورد که فضا از حالت منطقی موضوع خارج شد. دلیل ورود ما به ماجرا هم این بود. در اصفهان حادثهای رخ داده بود مانند همان چند مورد قبلی که امسال داشتیم. هیچ سند و مدرکی هم درباره عامل این اسیدپاشی در دسترس نبود اما یک جریان این موضوع را داشت منتسب میکرد به جریان مذهبی جامعه. استفاده از عینک سیاسی در این موضوع اجتماعی توسط رسانهها برای موضوع تصویب لایحه امر به معروف و نهی از منکر بود. رسانهها میخواستند با استفاده از ماجرا دامنه اعتراضات به این قانون را افزایش دهند.
رسانههای داخلی به موضوع اسیدپاشی دامن زدند
این وسط هم رسانههای داخلی و هم رسانههای خارجی که پیرو رسانههای داخلی بودند، باعث به وجود آمدن فضایی ملتهب در کشور شدند. نکته جالب این بود که در این ماجرا رسانههای خارجی خط نداده بودند و این رسانههای داخلی بودند که این فضا را رقم زدند و باعث شدند رسانههای خارجی آن را دنبال کنند.
در پرداخت رسانهها به این موضوع، سلسله تناقضهای عمیقی وجود داشت که باعث شد ما روی آن دست بگذاریم و شروع به ساخت فیلمی در این باره کنیم. آگاهی باعث میشود که فضای عمومی مردم به سمتی برود که خواستشان این باشد که عینک سیاسی را از روی چشمهایمان برداریم و در نتیجه رسانهها موظف میشوند با عینکی اجتماعی به موضوعات نگاه کنند. وقتی این اتفاق رخ دهد، افراد سیاسی هم دیگر نمیتوانند از حوادث اجتماعی بهرهبرداری سیاسی کنند. در حوادث اصفهان این نگاه کاملا پررنگ است و اتفاقا تزریق این نگاه از بالا به پایین است.
در این حوادث مردم نمیگویند که فرد اسیدپاش کسی بود که دید مذهبی داشته و برای امر به معروف و نهی از منکر این کار را انجام داده است، بلکه چند رسانه به طور همزمان این موضوع را مطرح میکنند و با تیترهای متعددشان باعث ایجاد فضایی در جامعه میشوند که اسیدپاشی به موضوع اول جامعه تبدیل میشود. بعد از ضریب دادن آنها به موضوع اسیدپاشی، پیوستی مذهبی هم به خبر میدهند و باعث جهتگیری افکار میشوند. سیاسیون هم از این فضا خوششان میآید و با صحبتهای دوپهلو به این موضوع دامن میزنند و قضیه را به کف جامعه میآورند. رسانهها فضایی ایجاد میکنند که جریان مذهبی باید پاسخگو باشد و اعلام برائت کند.
این در حالی است که کاملا موضوع برعکس است و رسانهها باید پاسخگو باشند که چرا مذهبیها را متهم به این کار میکنند وقتی هیچ سند و مدرکی ندارند؟ مستند «چشم در برابر چشم» میخواست این سوالها را مطرح و به رسانهها یادآوری کند که مسؤولیت اجتماعی سنگینی برعهده آنهاست.