بی‌تدبیری، اسیدپاشی را به پرونده امنیت ملی تبدیل کرد

به گزارش سفیرفیلم، سید محمدعلی صدری نیا در گفت و گوی خود با خبرگزاری نسیم، ضمن اشاره به نحوه ساخت و موضوعات پیرامون مستند «چشم در برابر چشم»، از نقش سفیرفیلم در انتشار و معرفی و اکران این اثر سخن گفت و گفت : واقعاً سفیر فیلم از کار حمایت کردند و برای پخش و اکران کار با یک نظر مثبتی واقعاً تا جایی که امکان داشت به ما کمک کردند و به اصطلاح پای کار مستند ایستادند تا بتواند کار به خوبی دیده شود و آن آگاهی بخشی مورد نظر اتفاق بیفتد.

مشروح این گفت و گو را در ذیل مشاهده می کنید:

سیدعلی صدری نیا، کارگردان مستند «چشم در برابر چشم» که لوح افتخار هیات داوران پنجمین جشنواره عمار را در بخش «مستند نقد درون گفتمانی» دریافت کرده است، در گفتگویی صمیمی و دوستانه در خبرگزاری «نسیم» به سولات ما پاسخ داد و به تجزیه و تحلیل این مستند و دغدغه ای که باعث تولید این مستند شده پرداخت.

مرکز سفیرفیلم که تهیه کنندگی این کار را بر عهده دارد، در ابتدا توسط تعدادی از دانشجویان صنعتی شریف شکل گرفت و در ادامه با سازماندهی این مرکز، به ساخت مستندهای بلند و کوتاه صوتی و تصویری متعدد در حوزه های مختلف مذهبی، اجتماعی پرداخت. مستندهای خوش ساخت این مرکز، به سرعت در فضای مجازی و اغلب در اکران های دانشگاهی مخاطب فعال رسانه ای خود را پیدا کرد به نحوی که رسانه های خارجی، این مستند ها را رصد کرده و به تحلیل اجتماعی آنها می پردازند.

نسیم: کمی درباره تولید کار و اینکه آیا از جایی سفارش گرفته بودید، توضیح می دهید؟

صدری‌نیا: تولید کار بعد از این اسیدپاشی‌های اصفهان شروع شد و ما اساسا این کار را برای پخش شبکه خبر تولید کردیم. در اصل ما به شبکه خبر گفتیم که می‌توانیم این کار را برای شما با این سرعت تولید کنیم ولی دقیقاً با انتصاب آقای سرافراز یکی شد و دستور العمل آمد که هیچ چیزی در مورد اسیدپاشی پخش نشود. یعنی گفته شد تا عاملان اسیدپاشی دستگیر نشده‌اند، فعلاً هیچ چیزی پخش نکنند.

نسیم: مگر عاملان اسید پاشی دستگیر شده‌اند؟

صدری‌نیا: نه کسی دستگیر نشد و هیچ اثری هم نیست.

نسیم: به خاطر اینکه خیلی‌ها با سوژه داستان آشنا هستند، به نظرتان نیاز نبود با یک مقدمه دو سه دقیقه‌ای به اصل روایت می‌پرداختید و آنقدر بر روی آمنه زوم نمی‌کردید؟

 صدری‌نیا: خیلی سعی کردیم که این بشود و خیلی از مقدمه زدیم که درنهایت این شد.

نسیم: در نیمه دوم کار، شما به چند سوژه پرداخته‌اید و به نظر بهتر می‌آید؟

صدری‌نیا: خوب نه، چون ما چند بار کار را بازبینی کردیم و چند سری قرار شد و خواستیم این کار را بکنیم ولی یک نکته وجود داشت و آن این بود که ما تمام برداشت و همه بهره‌برداری‌هایی که می‌خواستیم توی ادامه داستان به دست بیاوریم، مجبور بودیم ابتدای کار مقداری بیشتر به آمنه بپردازیم.

رسانه‌ها شروع کردن به گمانه‌زنی که انگیزه مذهبی پشت اسیدپاشی بوده

نسیم: خب پس چطور شد که سفیر فیلم تهیه کننه کار اعلام شد؟

صدری‌نیا: الآن ما خیلی نمی‌خواهیم روی شبکه خبر تکیه کنیم. ولی اینجوری بگویم که بنای ما این بود که یک کار جهادی تولید شود و دلیلش هم آن بود که وسط آن هجمه‌ای که دارد اتفاق می‌افتد یعنی ماجرای اسید پاشی که یک کمی متفاوت بود یعنی در این اسیدپاشی هم مشخص نیست که فرد اسیدپاش کی بوده و انگیزه‌اش چی بوده و سندی از آن نیست و در عین این که در یک شرایط بی سندی به سر می‌برد، یک هجمه رسانه‌ای ایجاد می‌شود یعنی رسانه ها شروع می‌کنند به گمانه‌زنی کردن که مثلاً انگیزه مذهبی پشت ماجرا بوده لذا موضوع از این نظر موضوع جذابی برای ورود بود، ضمن اینکه موضوع التهاب آفرینی در جامعه شد، و فضا ملتهب شده بود یعنی دور و بر خودمان یک ترسی وجود داشت، فارغ از اینکه آنجا اصفهان بود و این موج شایعاتی که بعد از آن ایجاد شد که در مشهد فلان شده و در تهران چه اتفاقی افتاده، به خاطر همین ما احساس کردیم که موضوع، یک سوژه خاصی است و باید به آن پرداخته و موشکافی شود و ما با این دغدغه برای تولیدش ورود کردیم و علاقه و بنای ما این بود که این کار تولید شود و بتواند در رسانه ملی پخش شود یعنی علاقه ما این بود که بتواند در این شرایط کمک کند که هم به نوعی به آن شبهات پاسخ دهد و یک کاری که بتواند فضا را قشنگ ترسیم و درست به مخاطب و جامعه ارائه دهد و یک تحلیل دقیق از این اتفاق ارائه دهد و همین که بتواند کاری که می‌کند این باشد که فضای تهدیدی که برای جامعه ایجاد شده را تبدیل به فرصت کند. ما با یک همچین رویکردی به سراغ کار رفتیم که در حقیقت در یک فضای جدید مدیریتی صدا و سیما خیلی زمینه‌ پخش مستند فراهم نشد و دلایل آن برای خود ما هم قابل قبول و منطقی است اینکه فضای جامعه آن روزها خیلی فضای ملتهبی بود و کمی پخش همچین چیزهایی به اندکی ریسک نیاز داشت.

نسیم: در صدا و سیما کارتان مورد بازبینی قرار گرفت؟

صدری‌نیا: بله، وسط آن ماجراها حدود مهر ماه ۹۳ بود که کار را شروع کردیم و یک هفته بعد از نمایشگاه مطبوعات، حدود اواخر آبان ماه، تقریباً کار آماده بود.

  IMG12144199

سفیرفیلم همه جوره از کار ما حمایت کرد

نسیم: پس چرا تا به حال خبری از اکران مستند صورت نگرفته است؟

صدری‌نیا: ما تمام تلاشمان این بود که تا جایی که امکان دارد در رسانه ملی کار پخش شود و بعد هم وقتی نشد، گفتیم برای اکران‌های دانشگاهی برنامه ریزی کردیم و بعد به فصل امتحانات دانشگاه برخورد کردیم و تا ترم جدید شروع شود شد مقداری زمان گذشت تا بحث اکران را شروع کنیم و در این فضا واقعاً سفیر فیلم از کار حمایت کردند و برای پخش و اکران کار با یک نظر مثبتی واقعاً تا جایی که امکان داشت به ما کمک کردند و به اصطلاح پای کار مستند ایستادند تا بتواند کار به خوبی دیده شود و آن آگاهی بخشی مورد نظر اتفاق بیفتد.

 نسیم: این طور به نظر می رسد که اندکی زمان مستند برای پخش و آنتن طولانی باشد و فکر نمی کنید با توجه به گذشت آن واقعه، مقداری از تب و تاب مستند گرفته شده و به اصطلاح تاریخ مصرف آن گذشته باشد؟

صدری‌نیا: قطعاً نظر ما هم همین بود. ما کار را خیلی با سرعت و جهادی تولید کردیم و فشار زیادی را برای تولید این کار متحمل شدیم، فیلمبرداری‌ها و باقی مراحل کار به سرعت زیادی انجام شد به خاطر همین ما هم مثل شما عقیده‌مان این بود که این کار وقتی می‌تواند تأثیرگذاری خیلی زیادی داشته باشد که وسط آن ماجر پخش شود ولی متأسفانه شرایط پخش آن فراهم نشد و الآن هم ما تلاشمان این است که هر چه زودتر یعنی هر چه از این ماجرا فاصله نگرفتیم باز بیشتر می‌تواند تأثیرگذار باشد.

نسیم: شما در کارتان سراغ یک حادثه تلخ اجتماعی رفته اید، ولی اصلا اثری از کارشناسان مربوطه(اجتماعی،‌جامعه شناسی،انتظامی) دیده نمی شود و فقط سراغ فرید حداد عادل رفته‌اید. دلیل این کارتان را می شود توضیح دهید؟

صدری‌نیا: ما سراغ هر کسی که در مستند رفتیم به یک بهانه‌ای رفتیم یعنی ما نرفتیم سراغ مثلاً کارشناس مسائل جامعه شناسی که بیاید و یک تحلیلی برای ما انجام بدهد. ما دنبال این بودیم که به سراغ آدم‌هایی که درگیر این پرونده هستند، رفته لذا ما داریم یک داستانی را روایت می‌کنیم ما الآن در ماجرای اسیدپاشی اصفهان یک نظری داریم یعنی سئوال ما این بود که چرا این اتفاق افتاده و چی شده که قبل از ماجرای اسیدپاشی به صورت آمنه بهرامی، فقط دو مورد اسیدپاشی کلاً  در کشور اتفاق افتاده بود.

فرید حداد عادل، در آن هجمه رسانه‌ای فقط می‌گفت: قصاص

نسیم: البته در همین داستان اسیدپاشی اصفهان آقای احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی، آماری دادند که خیلی با گفته شما متفاوت است. ایشان گفتند که سالانه ۷۰۰ تا ۸۰۰ مورد اسیدپاشی داریم.

صدری‌نیا: خوب من همین را می‌خواهم بیان کنم قبل از ماجرای آمنه بهرامی و در سال ۸۳ دو مورد اسیدپاشی داشتیم و الان آمارهایی که ارائه می‌دهند این است که چند صد مورد اسیدپاشی داریم که مثلاً در شهر اصفهان ۱۲ مورد اتفاق افتاده و سئوال ما این بود که چرا این شیب، تند شده و دنبال این بودیم که آیا راه حلی داشته یا نداشته. ما می‌خواستیم قصه روایت کنیم و خیلی نمی‌خواستیم یک مستندی بسازیم که کارشناسان مسائل مختلف بیایند و در مورد آن حرف بزنند وسط این قصه ما دیدیم که دقیقاً از ماجرای اسید پاشی اصفهان که اصل موضوع ما است این اتفاق افتاده و با جنجال بسیار زیاد رسانه‌ای هم همراه شده حالا وسط آن ماجرا که رسانه‌ها برای بخشش غالباً دارند یک فشار سنگینی می‌آورند، یک نفری به نام فرید حداد عادل که آن زمان مدیر مسئول همشهری جوان بود، آمده و علارغم اینکه حتی خود بدنه و تحریریه همشهری جوان با او همراهی نمی‌کنند، اصرار بر قصاص دارد و بعد هم پی آن را می‌گیرد یعنی بعد از ماجرا پیگیر موضوع بود و در حقیقت استدلالش هم آن زمان همین بود که اگر الآن این قصاص انجام شود جلوی این ماجرا گرفته می‌شود و با یک شیب تندی حداقل این اتفاق تکرار نمی‌شود به خاطر این ما سراغ فرید حدادعادل رفتیم. به خاطر اینکه ببینیم دغدغه‌اش برای آن موضوع چه بوده است، اینکه آن زمان تو چه را می‌دیدیدی؟ چرا تو با همان جریان آبی که همه داشتند می‌گفتند بخشش و حتی قشرهای مذهبی هم آن موقع آمدند و هنرمندان و شخصیت‌های رسانه‌ای هم آمده بودند پای کار تو چی را می‌دیدی و الآن چه اتفاقی افتاده؟ لذا آدم‌هایی که به سراغ آنها رفتیم همه جزء قصه ما بودند یعنی به نحوی درگیر این ماجرا بودند یعنی حتی آقای جندقی که خبرنگار وطن امروز بود هم به همین نسبت درگیر ماجرا بوده که به سراغ او نیز رفتیم.

با قصاص من مگر مشکل آمنه بهرامی حل می‌شود؟

نسیم: یعنی شما یک فرضی را که اثبات نشده را معیار کار خود قرار داده اید. یعنی این فرض آیا ارتباط مستقیمی بین قصاص و اسیدپاشی و در نتیجه کاهش جرم، وجود دارد؟ و یا بالعکس. نکته ای که من می‌گویم که باید با کارشناسان صحبت می‌کردید همین نکته است که وقتی که یک فرضی وجود داشته باشد باید از سوی دستگاه‌های انتظامی و دستگاه‌های قضایی تایید شده باشد، حتی دین ما همیشه بر بخشش توصیه می‌کند بنابراین یک کار خلاف عرف و شرعی در این بخشیده شده‌ها اتفاق نیفتاده، البته من در اینجا نمی‌خواهم دفاع کنم که از بخشش یا برعکس، من فقط به دنبال مبنای فکری مستند شما هستم؟

صدری‌نیا: ما در قرآن دو فریضه سفارش شده داریم هم قصاص که آیه قرآنی است و هم بخشش سفارش شده است. اتفاقاً دغدغه‌ ما در این مستند این بود که با مخاطبی که داریم حرف می‌زنیم این نسبت را به او بگوییم که اینها جایگاه‌هایشان کجا است. در مستند فرید حداد این مسئله را باز می‌کند که بخشش یک جایگاهی دارد و آن جایگاه چیست؟ ببینید مثالی که خود حداد می‌زند این است که می‌گوید یک وقتی یک نفر به صورت اتفاقی و غیر عمد یک کسی را می کشد که اینجا یک فضای غیر عمدی بوده که اتفاقاً اینجا خوب است که به سمت بخشش برویم. ولی یک وقتی یک فردی یک جنایتی با یک تعمدی انجام می دهد و یک سری عواقب شدیدی هم برای همان فرد کشته شده و هم جامعه داشته حالا اینجا جایگاه در حقیقت بخشش هست یا نیست؟ لذا ما احساس می‌کنیم اینجا آن حیاتی که می‌گویند در قصاص هست اینجا هست.

بعد از صدور حکم آمنه بهرامی، یک مورد اسیدپاشی در کشور اتفاق نمی‌افتد

حالا ما آرشیو این روزنامه‌هایی که آن زمان مطلب برای بخشش می‌نوشتند، من آرشیو اینها را که تورق می‌کردم به مطالب خیلی جالبی رسیدم اینکه سطح تحلیل‌ها می‌آید در این سطح که رسانه ها از جمله آن فرد اسیدپاش به صورت خانم بهرامی حمایت کرده و به آن ضریب رسانه‌ای می‌دهند که می‌گوید بالفرض که من قصاص شدم با قصاص من مگر مشکل آمنه بهرامی حل می‌شود؟ ببینید داستان اصلاً  داستانی نیست که با این داستان بشود مشکل خانم بهرامی حل شود اینکه شما می‌پرسید، اتفاقاً مستند ما نشان داده آن، تأثیر مستقیم آیه قصاص است. چرا؟ ببینید برای اولین بار در پرونده آمنه، ماجرای قصاص در مورد اسیدپاشی می‌آید و برای اولین بار این حکم صادر می‌شود. در یک سالی که از زمان صدور حکم تا اجرای آن طول می کشد، یک مورد اسیدپاشی در کشور اتفاق نمی‌افتد یعنی خود قاضی پرونده و افراد دخیل در آن باورشان نمی‌شده که واقعاً بتواند یک حکم آنقدر تأثیرگذار باشد. این مربوط به سال ۹۰ یا ۹۱ است که قرار بوده حکم اجرا شود یعنی خیلی زمان دوری نیست.

IMG12144617

با اجرا نشدن حکم، ما شاهد تکرار این اسیدپاشی‌ها بودیم

نسیم: سال ۹۰  فجیع‌ترین مورد اسید پاشی اتفاق می افتد، آن موردی که پدری روی صورت همسر و دختر دو ساله اش اسید می پاشد، دقیقاً سال ۹۰ اتفاق افتاده است. البته این بازی رسانه ای را شما خیلی خوب در کارتان نشان داده اید و مسلما اگر آن موقع قصاص انجام می شد، آمار اسیدپاشی به شدت کاهش پیدا می کرد.

صدری‌نیا: این جمله‌ای است که خانم بهرامی که آن زمان درگیر ماجرا بودند به نقل از خودشان و قاضی دادگاه می‌گویند یعنی در مستند، من به نقل از ایشان می‌گویم که در این بازه زمانی خود قاضی دادگاه که قاضی عزیزمحمدی است، بسیار راضی بوده چون معتقد بوده که در این بازه زمانی اسیدپاشی اتفاق نیفتاده است لذا داستانی که ما به سراغ آن رفتیم اتفاقاً از این باب بود یعنی به خاطر این تأثیرگذاری که یک بار در جامعه تجربه شده و ما نیز این سئوال را داشتیم که ایا واقعا حکم صادر شده در این مورد تأثیر داشته یا نداشته که دیدیم در این پرونده واقعاً تأثیر داشته و بعد بلا فاصله که حکم اجرا نمی‌شود اتفاقی که دوباره می افتد و ما با یک شیب فزاینده‌ای دوباره شاهد تکرار این ماجرا می‌شویم.

نسیم: مستند شما دو جنبه را مورد بررسی قرار می دهد، یکی مورد اسید پاشی و دیگری مسئله این بازی رسانه ای که اتفاقا آن وجه دوم به خوبی در کار شما به نمایش در می‌آید.شایدم اسید پاشی بهانه ای بوده که شما سراغ این مسئله فریب رسانه ای بروید؟

صدری‌نیا: ما برای شروع کار چند طرح و سناریوی مختلف داشتیم و موردی که در حوزه اسیدپاشی داشتیم که این طرح‌ها بحث شد و یک سری محدودیت‌ها هم وجود داشت. بحثی که شما فرمودید خیلی محدودیت داشتیم مثلاً فرض کنید در آن بازه ملتهب ما طرح‌های مختلفی داشتیم به طورمثال یکی‌اش این بود که برویم اصفهان و درگیر ماجرا و تجمع‌هایی که آن موقع داشت اتفاق می‌افتاد شویم و با تک تک خانواده‌ها وارد بحث، و سناریوهای مختلف که هر کدام از آنها یک سری محدودیت‌ها و یک سری مزایا و معایبی داشت. یکی از طرح‌هایی که ماده بحث ما واقع شد این بود که یک کاری می‌تواند ساخته شود با نگاه آسیب‌شناسانه نسبت به اینکه چرا اسیدپاشی دارد کلاً اتفاق می‌افتد یعنی چه می‌شود یک نفر تصمیم می‌گیرد که به صورت یک انسان دیگری اسید بپاشد و زندگی‌اش را تباه کند.

عاملان اسیدپاشی اصفهان باید قصاص شوند، ولی ریحانه جباری نه!

آن مسیر یک مسیر جدایی بود رو به روی ما و مسیری که ما الآن آمدیم مسیر دیگری بود آنجا که می‌گویند چشم در برابر چشم، قصدمان این بود که ماجرای اسیدپاشی‌های اصفهان را روایت کنیم و با صدر و ذیلش و با بستری که آماده می کنیم، به مخاطب تحلیل بدهیم و این روایت، ماجرایی بود که انگیزه فرد مشخص نیست اصلاً پیدا نشده که بخواهیم در مورد انگیزه‌اش صحبت کنیم دوم حواشی رسانه‌ای بسیار زیادی این وسط اتفاق افتاده، هم رسانه‌های داخلی و هم رسانه‌های خارجی و ماجرای اسیدپاشی به یک بحران اجتماعی دارد تبدیل می‌شود یعنی با فعالیت هایی که در شبکه های اجتماعی بعد از آن اتفاق افتاد، که فلان روز بیایید جلوی استانداری اصفهان یک تجمع اعتراضی داریم و دارد فضا یک فضای ملتهبی می‌شود لذا بحث ما روایت این ماجرا بود یعنی روایت ماجرای اصفهان بود با صدر و ذیلش و با همه حواشی رسانه‌ای اش و اتفاقاتی که دارد منجر به بحران می‌شود و به اضافه اینکه این وسط یک سری تناقض‌های رسانه‌ای اتفاق افتاد یعنی رسانه‌های داخلی که خودشان با خودشان دچار یک پارادوکسی هستند و رسانه‌های خارجی همزمان در مقابل پرونده اسیدپاشی از قصاص و برخورد قاطع با اسیدپاش دفاع می‌کنند، و از آن طرف در مقابل پرونده خانم ریحانه جباری دارند می‌گویند قصاص چیست چرا باید قصاص انجام ‌شود؟  لذا ما این مسیر و بحث‌مان اصفهان بود و با بستری که این ماجرا در آن اتفاق افتاده است. ما در بازه زمانی محدودی می‌خواستیم به صورت جهادی سراغ یک موضوع برویم و وسط آن ماجرا بتوانیم یک کاری را ارائه بدهیم، تصمیمان این شد که از ماجرای اصفهان یک روایتی بدهیم تا اینکه برویم به سراغ آسیب‌شناسی اسیدپاشی‌ها وچرایی‌اش ضمن اینکه اینجا اصلاً فردی دستگیر نشده بود که انگیزه‌اش را بدانیم تا سراغ آسیب‌شناسی آن برویم.

نسیم: مورد آمنه بهرامی به نظر یک مورد و جرم فردی بود که رسانه ها این گونه به آن پرداختند، ولی داستان اصفهان و آن موارد پی در پی، به نظر می رسید یک اتفاق سازمان یافته است و بالتبع جریان رسانه ای و عکس العمل ها متفاوت بود.

صدری‌نیا: نکته‌ای که ما اینجا درگیرش بودیم این بود که در پرونده اسیدپاشی‌های اصفهان رسانه‌ها دارند یک ادعایی می‌کنند که این ادعا بر مبنای هیچ سندی نیست یعنی مثلاً شما فرض کنید در این ماجرا مثلاً از چهار اسیدپاشی یکی را دستگیر می‌کردند که انگیزه مذهبی داشته است.

نسیم: شما می‌گویید هیچ قرائنی وجود ندارد و من هم با شما موافقم ولی جامعه تحلیل می‌کند، جامعه مقایسه می‌کند و می‌گوید مثلاً چطور نیروی انتظامی ما یک مورد گروه هپی را دستگیر می کند، مثال می‌زنم و می‌آید با افتخار اعلام می‌کند که ما اینها را دو ساعته شناسایی و دستگیر کردیم ولی مثلاً مورد مثل اسیدپاشی آن هم چندین مورد در یک بازه زمانی کوتاه را بعد می‌گویند که ما هیچ نشانه‌ای نداریم جامعه اینها را تحلیل می‌کند و به آن نتیجه می‌رسد. اینجا جامعه را نباید خیلی مقصر بدانیم چون فقط نگاه بر می‌گردد به نیروی انتظامی شما مثلاً اطلاع‌رسانی‌تان را اعلام نمی‌کنید بعد از دو سه هفته مردم از رسانه‌های مختلف و خارجی که اخبار مربوطه را دریافت کردند و آن رسانه ها تمام فضا سازی ها را به نفع خودشان مهیا کردند، آن موقع ما می آییم و می خواهیم فضا را به سود خود برگردانیم.

صدری‌نیا: دقیقاً درست است، من اگر خودم هم بخواهم نسبت به عملکرد نیروی انتظامی در این موضوع تحلیل ارائه بدهم، بنده هم منتقد موضوع هستم.

با بی‌تدبیری ماجرا به پروژه امنیت ملی تبدیل شد

نسیم: ولی اصلا این موارد در مستندتان به تصویر کشیده نشده است.

صدری‌نیا: ما داستانمان این بوده که سراغ اسید پاشی اصفهان رفتیم و قصه‌مان این بوده، البته ما خودمان هم ممکن است نسبت به عملکرد نیروی انتظامی منتقد و مطالبه داشته باشیم که چرا مثلاً عملکردتان قابل قبول نبوده ولی این بستر تحلیل به نظر من خیلی مهمتر است که یک زمانی اسیدپاشی اتفاق می‌افتد و ماجرا در بستر عادی خودش می‌باشد، شما خاطرتان هست در همین پرونده اسیدپاشی به خاطر فضایی که رسانه‌ها ایجاد کردند بلا فاصله در چند روز بعدی فکر می‌کنم که آقای اژه‌ای بود یا یک نفر در قوه قضائیه که اعلام کرد ماجرا دیگر تبدیل به امنیت ملی شده است، من نمی‌خواهم تحلیلم را خیلی دور ببرم ولی وقتی ماجرا تبدیل به یک پروژه امنیت ملی می‌شود تا یک پروژه اسیدپاشی عادی، دیگر فرد اسیدپاش را شما مگر می‌توانید گیر بیاورید! دیگر وقتی ماجرا آنقدر ماجرای بزرگ و کلانی می‌شود به خاطر نوع برخوردی که رسانه‌ها با ماجرا می‌کنند، دیگر دستگیری آن فرد اسیدپاش کار اصلاً آسانی نخواهد بود ما داستانمان این بود و دنبال این بودیم که چرا اصلاً اسیدپاشی دارد اتفاق می‌افتد یعنی ما اسیدپاشی‌های اصفهان را داریم دنبال می‌کنیم برای اینک چرا دارد این اتفاق می‌افتد و این وسط که داریم این مسیر را جلو می‌رویم، در مستند خیلی دنبال این نبودیم که بیینیم این فرد چرا دستگیر شد.

IMG12144102

بدون سند ماجرا را به امربه معروف ربط دادند

نسیم: سئوال من این نیست. بحث اطلاع‌رسانی‌اش را می‌خواهم بگویم که چرا ما اطلاع‌رسانی عمومی نمی‌کنیم و بعد از اینکه فلان شبکه خارجی که اتفاقا از سر دلسوزی که نمی آید این بحث را پیش ببرد، به آن پرداخت و ذهن مردم را شستشو داد، تازه ما اطلاع رسانی می‌کنیم؟

صدری‌نیا: عرض کنم دو تا بحث است. یک بحث انتقادی است مثلاً  در موضوعات مختلف ممکن است که ما انتقادات مختلفی هم داشته باشیم ، ممکن است ما به عملکرد رسانه‌ای قوه قضائیه انتقاد داشته باشیم به نظر من هم انتقاد واردی است یا به قول شما ما عملکرد نیروی انتظامی را هم مثلاً در این اتفاق رسانه‌ای دخیل بدانیم ولی من می‌گویم که این انتقادات جای خود، نکته من این است که هیچ کدام از این ضعف‌ها دلیل آن نمی‌شود که ما بیاییم از یک ماجرایی که هیچ سندی وجود ندارد بگوییم که این ماجرای اسیدپاشی اصفهان به دلیل امر به معروف و نهی از منکر بوده است.

آنقدر فضا را سنگین کردند که انگار افراد مذهبی باید پاسخگوی این کار باشند

نسیم: و از روی بدشانسی، این اتفاقات اسید پاشی با تصویب این مورد امر به معروف و نهی از منکر در مجلس، از نظر زمانی یکی شد.

صدری‌نیا: من می‌گویم که اتفاقاً بعضی از رسانه‌ها این را به عنوان یک خوش‌شانسی تلقی کردند و اصلاً حرف مستند ما این است این عینک سیاسی که ما در همه مسائلی که عادت کردیم برای همه تحلیل هایمان بزنیم که مسائل فرهنگی را اگر بخواهیم تحلیل کنیم، عینک سیاسی می‌گذاریم، می‌خواهیم فیلم سینمایی فلانی را تحلیل کنیم در ذهنمان ابتدا سابقه سیاسی او را مرور می کنیم و خیلی اوقات کاری نداریم که فیلمش دارد چه می‌گوید با آن عینک سیاسی فیلمش را تحلیل می‌کنیم و در مسائل اجتماعی هم همینطور یک کمی چون دنبال برد سیاسی خودمان هستیم خیلی اوقات در بازی‌های رسانه‌ای‌مان اصلاً کاری نداریم به اینکه این اتفاقی که دارد می‌افتد این تیتری که من رسانه دارم می‌زنم چه عواقبی برای جامعه دارد یعنی این التهابی که در جامعه اتفاق می‌افتد به خاطر چیست؟ یکی از دوستان می‌گفت در اصفهان یکی از اقوامشان که یک خانم بد حجابی بوده الآن چند وقت است که این اتفاق افتاده از بس این شایعه گرم شده بارها شده که این با ترس یا از خانه بیرون نمی رود و یا وقتی که بیرون می‌رود مثلاً با یک حجاب پوشیده بیرون می آید. این فضایی که اتفاقاً رسانه‌هایی که در این ماجرا آمدند و تحلیل کردند و این فضا را ایجاد کردند در صورتی که کسی که اعتقاد به امر به معروف و نهی از منکر داشته باشد قطعاً چنین برخوردی نخواهد داشت من بحثم این است که فضایی که ایجاد شده آن فضای سنگین آن روزها را در خاطرمان بیاوریم، فضایی شده که انگار باید جامعه مذهبی ما بیاید و پاسخگو باشد که چرا این اتفاق افتاده است.

نسیم: و ظاهرا آنها این فضا سازی را ایجاد کردند و در کارشان موفق شدند.

صدری‌نیا: شما به خاطر بیاورید که ائمه جمعه آمدند مصاحبه کردند و در نماز جمعه این کار را محکوم کردند به خاطر اینکه بگویند که قشر مذهبی این نظرش نیست در صورتی که به نظر من باید بر عکس باشد رسانه‌ها باید بیایند و پاسخ بدهند که شما با چه سندی آمدید و این حرف را زدید؟ رسانه ملی هم متأسفانه همین نکته‌ای که شما می‌گویید چون به لحاظ پوشش ماجرا معمولاً در این مسائل بحرانی یک قدم عقب‌تر حرکت می‌کند بعد که این ماجرا می‌افتد، آنوقت باید دوربین دست بگیرد و برود اصفهان و ثابت کند و مصاحبه کند تا بگویند که ما آدم‌های مذهبی هستیم و ما دلبسته انقلابیم و دختر ما چادری بوده و… لذا ما اصلاً انگار بازی را جوری دیدیم و جوری طراحی شده، انگار که قشر مذهبی جامعه باید بیاید و پاسخگو باشد در صورتی که برعکس است ما در این مستند دنبال این بودیم که بگوییم اصلاً حرف اصلی مستند ما این بوده که یک اتفاقی افتاده و برعکس شده و اصلاً این قشر مذهبی جامعه نیست که بخواهد بیاید و پاسخگو باشد اتفاقاً من معتقدم که دلیل اسیدپاشی‌های اصفهان همین عملکرد رسانه‌هایی است که یک روزی سر ماجرای آمنه بهرامی آمدند و آن جوسازی سنگین رسانه‌ای را ایجاد کردند، آن سازمان‌های حقوق بشری هستند که آن زمان آمدند و آن جوسازی را ایجاد کردند.

نسیم: بحث اکران آن را چگونه مد نظر دارید؟

صدری‌نیا: الآن تا پیش از رونمایی مستند حدود ۱۰ دانشگاه ثبت‌نام اکران کرده بودند و انشاء الله اکران‌ها آغاز می‌شود ومشکلی هم از این بابت نخواهیم داشت.

نسیم: پیگیر پخش آن از صدا و سیما نیز همچنان هستید؟

صدری‌نیا: فعلاً ما بیشتر درگیر اکران‌های دانشگاهی هستیم که به همت سفیر فیلم و از طریق سامانه ای که در اختیار دارند این ثبت نام ها را انجام می دهند و خوشبختانه تا به حال بازخوردهای خیلی خوبی داشته ایم.

اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در print
اشتراک گذاری در email
اشتراک گذاری در facebook

آثار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *