طادی: استفاده از همه پتانسیل‌ موسیقایی برای ترویج فرهنگ ایثار

همزمان با نزدیک شدن به هفته دفاع مقدس، خبر رونمایی از تازه‌ترین اثر موسیقایی «رضا صادقی» خواننده موسیقی پاپ کشورمان با موضوع «شهدای غواص» در رسانه‌ها منعکس شده است.

 «آغوش امن» تازه‌ترین نماهنگ با موضوع شهدای غواص است که موسسه سفیرفیلم با همکاری خانه موسیقی و سرود بسیج آن را تهیه و تولید کرده و قرار است در هفته دفاع مقدس رونمایی شود.

 در همین خصوص علی طادی، کارگردان و تهیه‌کننده نماهنگ «آغوش امن» بیان داشت: ما به فکر تولید نماهنگی برای شهدای غواص بودیم، ولی آنچه که برای ما اهمیت داشت شعر خوبی بود که رشادت‏های این قهرمانان را تشریح کند.

 وی ادامه داد: ایده شکل‌گیری این شعر از شعرخوانی علی ضیاء در برنامه «امشب» شبکه یک سیما با موضوع شهدای غواص ایجاد شد. شعری از «یاحا کاشانی» شاعر جوان کشورمان بود که با استقبال زیاد مخاطبان روبرو شد.

 این کارگردان افزود: بعد از آن برنامه، دعوت ما از این شاعر برای همکاری در این پروِژه مورد استقبال وی قرار گرفت. در خصوص خواننده اثر نیز آقای رضا صادقی از شعر استقبال کردند و از طرفی سوز صدای ایشان برای محتوای کار ما مناسب بود. لذا کار را با ایشان جلو بردیم.

 طادی اضافه کرد: این کار محصول سفیرفیلم و خانه موسیقی بسیج است و ان شالله در هفته دفاع مقدس از تلویزیون پخش خواهد شد. در تهیه این نماهنگ خود شهدا ما را کمک کردند.

Poster

 این تهیه‏ کننده با انتقاد از عدم حمایت برخی مسئولان و نهادها برای تهیه کارهای ارزشی، بیان کرد: ما برای ساخت این نماهنگ دنبال اسپانسر بودیم اما خیلی از افراد به ما گفتند تاریخ این موضوع گذشته، شهدا دفن شده‌اند و موج این قضیه تمام‌شده است. من معتقدم  این تفکر خیلی غلط است که با آغاز یک موج و مناسبتی کار انجام دهیم و سپس آن را رها کنیم. به نظر من تا چندین سال دیگر هم جا دارد در رابطه با این موضوع کار کرد و فرهنگ‌سازی انجام داد، این قضیه را نباید به راحتی فراموش کرد. این ‌یکی از خلأهای ما است.

وی با بیان اینکه من فکر می‌کنم در حوزه دفاع مقدس از ظرفیت موسیقی استفاده نکرده‏‌ایم خاطرنشان کرد: این فضا به یک سری از خواننده‌های خاص محدودشده است. به نظر من باید از همه پتانسیل‌ در زمینه موسیقی برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت بهترین بهره ببریم.

 در ادامه می‌توانید متن شعر یاحا کاشانی را مطالعه نمایید:

 بهم گفتن گلتُ آب برده، کسى از جاىِ اون خبر نداره
دیگه باید بشینى تا یه روزى، که دریا پرپرش رو پس بیاره

حالا میگن تورو با دسته بسته، تورو زنده زنده خاک کردن
نمیدونى که مادر چى کشیدم، منو با این خبر هلاک کردن

بگو اون لحظه که پراتُ بستن، چرا مادر منو صدا نکردى
تویى که قصد برنگشتن نداشتى، تو که پشت سرتُ نگا نکردى

بگو تا داغِ تازم تازه تر شه، بهت لحظه آخر آب دادن؟
آخه مادر براىِ تو بمیره، که اینجورى تو رو عذاب دادن

برا عکسات رو پام لالایى خوندم، شباى بى کسى و بى قرارى
کى جرأت کرده دستاتُ ببنده؟ بمیرم تو مگه مادر ندارى؟

بهم برخورده مادر، بغض دارم، قسم خوردم دیگه دریا نمیرم
قسم خوردم گلم مثلِ خودِ تو، منم با دستاىِ بسته بمیرم

پُره حرفم پُره دردم عزیزم، ولى آغوش من امنِ هنوزم
بذار دستاتُ وا کنم عزیزم، تو آغوشِ تو راحت تر بسوزم

منبع: راه‌نوا

اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در print
اشتراک گذاری در email
اشتراک گذاری در facebook

آثار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *