خبرگزاری تسنیم به بهانه اکران مستند «نبرد خاموش» به کارگردانی مصطفی رضوانی در چهارمین جشنواره مردمی فیلم عمار، یادداشتی را درباره ی «ساختار و موضوع» این مستند به قلم امیرحسین مجیری منتشر کرده است که متن آن به شرح ذیل است:
امیرحسین مجیری- چند مستند ایرانی را سراغ دارید که در حین ساخت، شکل بگیرند و پیشرفت کنند؟ دقیقتر اگر بخواهم بپرسم، چند مستند ایرانی را سراغ دارید که سازندگانش، دغدغهی موضوع را در حدی داشته باشند که فقط به برنامه طرحریزی شده از قبل فکر نکنند؟ . در حین ساخت، با زیرموضوع جدیدی دست و پنجه نرم کنند؟
«نبرد خاموش» چنین مستندی است. وقتی شروع میشود، ممکن است شما هم مانند من فکر کنید با کاری در مورد «نفت» و «ایران نفتی» روبرو هستید. بله، این موضوع هست اما این همهاش نیست. سازندگان با تعطیلی نشریهشان شروع میکنند. (یک موضوع شخصی) تعطیلی نشریه به خاطر نداشتن بودجه سازمان متبوع است. نداشتن بودجه سازمان متبوع به خاطر وابستگی به نفت است. و جرقه مشکلها، تحریم است (یک موضوع عمومی). حالا مستندسازان برای پیدا کردن علت مشکلشان -و بعد یافتن راه حل مشکل- بدنبال تحقیق در مورد ماهیت تحریمها میروند و اینکه چرا ایجاد شده؟ چه مشکلهایی درست کرده؟ و ما چه باید کنیم؟ و… .
اما آنچه در ابتدای کار گفتم، فقط مربوط به این حلقهوار بودن مستند نیست. بلکه بر میگردد به اینکه در میانه کار، شخصیت اول «نبرد خاموش» نامهای برای مهاجرت دریافت میکند. حالا در گیر و دار این است که برود و از دست این مشکلها راحت شود یا بماند و این مشکلها را حل کند.
مهم نیست که این ماجرای نامه تا چه حد واقعی است. فراموش نکنیم که «استناد» داشتن این گونه مستندهای «شخصی» معطوف به درون مستند است و نه بیرون آن. یعنی که مهم آن است که حتی اگر در واقعیت، افراد لاف میزنند، در خود مستند، این لاف، راست بنماید و واقعی جلوه کند. اتفاقی که در «نبرد خاموش» میافتد.
ما احساس میکنیم که ماجرای این نامه واقعی است. شخصیت اول، حالا دیگر فقط در پی رسیدن به پاسخ کنجکاویهای خود نیست، بلکه با یک مشکل واقعی روبرو است. ذهن او با این سوال درگیر است که بروم یا نروم؟ از اینجا به بعد، «نبرد» رنگ و بوی واقعیتری میگیرد. حالا ما در حال تماشای یک مستند داستانی هستیم و کنجکاویم که بدانیم آخرش چه میشود؟ میرود یا نمیرود؟
این است که «نبرد خاموش» را یک سر و گردن از دیگر مستندهای مربوط به موضوعهایی تکراری چون «نفت» و «تحریم» بالاتر میبرد. مستندی که میتوان با آن احساس نزدیکی و همذاتپنداری کرد و خود را در آن دید.
اما در مورد شخصی بودن «نبرد خاموش» باید گفت که مستندها را به دو دسته کلی «عمومی» و «شخصی» تقسیم میکنند. عمومیها آنهایی هستند که موضوع محورند؛ مثلا سازنده تصمیم میگیرد در مورد موضوع «تاریخ ایران در فلان سالها» یک مستند بسازد. در این راه تحقیق میکند، مصاحبه میگیرد و… اما شخصیها آنهایی هستند که شخص محورند؛ سازنده میخواهد مشکل خودش را حل کند. درست است که در نهایت، نگاهش نگاهی عام است و در پی مطرح کردن یک مشکل عمومی اما ساختار اثر، ساختاری شخصی است.