روزنامه جوان: قلم ترديد بر خاطرات هاشمی

به گزارش سفیرفیلم٬ روزنامه «جوان» در شماره 4231 خود که امروز دوشنبه ۸ اردیبهشت ماه ۹۳ منتشر شد٬ در یادداشتی درباره مواضع دکتر علی لاریجانی درباره دخالت آقای روحانی در ماجرای مک فارلین که در تیتر یک خود به چاپ رسید٬ تیتر زد: «قلم ترديد بر خاطرات هاشمی».

javan

متن این یادداشت که در صفحه اول این روزنامه به چاپ رسید در ادامه آمده است:

 با بررسي نوع مواجهه دولت و منتقدانش طي ماه‌هاي اخير مي‌توان به صراحت گفت كه حمله‌اي «هماهنگ» و «هدفمند» با تئوري «‌برخورد چكشي با منتقدان مساوي با خواب آسوده دولتمردان» و با هدف «‌جرئت‌گيري از نقادان سياست‌هاي دولت» شكل گرفته كه به هيچ گروه و جرياني اجازه آنكه نقدي خلاف سياست‌هاي كنوني دولت ارائه شود را نداده و تلاش مي‌كند به بهانه‌هاي مختلف باب نقد و انتقاد را بسته نگه دارد.

به عبارت ديگر رسانه‌هاي پرتعداد حامي دولت به صورت سازمان يافته و منسجم سعي دارند با درج تيترها و اخبار جهت‌دار، نشان دهند كه جرياني خاص به دنبال «زمينگير كردن دولت فعلي» است. اين جريان رسانه‌اي كه از يك اتاق فكر واحد سود مي‌برد درتلاش است مخالفت‌ها و انتقادات سازنده دلسوزان و منتقدان دولت را بزرگنمايي و آن را مساوي با غرض‌ورزي و دشمني با دولت به افكار عمومي القا كند.

 مستندي كه بهانه خوبي براي حمله به منتقدان است،  مستند «‌من روحاني هستم» است. اين مستند جديدترين بهانه براي التهاب‌زايي در فضاي سياسي كشور با هدف حمله به منتقدان دولت است كه چند روزي توسط رسانه‌هاي پرتعداد به اصطلاح حامي دولت مورد توجه قرار گرفته است. آنگونه كه طي دو روز اخير اكثر روزنامه‌هاي زنجيره‌اي با حمله به اين ‌ مستند مطالب جهت‌داري را درج مي‌كنند كه به بخشي از آن اشاره مي‌كنيم.

«پربيراه نبود كه نوشتيم تندروها به سوي فيلمسازي روانه شده‌اند… اكنون بهترين مسير كه از آن طريق مي‌توانند به اهداف خود يعني هجمه به دولت برسند، همين استفاده از رسانه‌هايي غير از رسانه‌هاي مكتوب است…‌«من روحاني هستم»‌براي زير سؤال بردن عملكرد دكتر روحاني ارائه شد اما در اين ميان برخي جوانان منتسب به آنان هم بيكار نيستند و مجموعه «دكتر سلام» را ارائه مي‌دهند.»  (روزنامه آرمان 6/2/93)

«جديدترين پروژه تخريب دولت در قالب فيلم روانه بازار شد. «من روحاني هستم» جديدترين شيوه تخريبي دولت است كه اين روزها در بازار تندروها خريداران خودش را دارد. همان زمان كه حسن روحاني كليد كاخ رياست جمهوري را تحويل گرفت تندروها نيز توپخانه‌هاي شان را روبه روي در نهاد رياست جمهوري مستقر كردند.»(اعتماد، همان تاريخ)

«من روحاني هستم» نام فيلمي است كه سازندگانش مدعي هستند زندگي حسن روحاني در پنج دهه فعاليت سياسي او را به تصوير مي‌كشد؛ فيلمي با سكانس‌هاي بريده‌بريده كه تدوين‌كنندگانش در آن به طرح ديدگاه‌هاي رئيس‌جمهوري ايران در برخورد با موضوعات مختلف در گذشته پرداخته‌اند. به‌نظر مي‌رسد مخالفان روحاني فيلم را ابزار خوبي براي تخريب مي‌دانند؛ يا فيلم مي‌سازند يا تهديد به افشاي فيلم خصوصي (ميهماني همسر رئيس‌جمهوري) مي‌كنند. (شرق، همان تاريخ)

در كنار مطالب تخريبي اين رسانه‌ها دفتر رياست جمهوري هم اينگونه واكنش نشان مي‌دهد: «‌اطلاعات بخش‌هايي از مستند «من روحاني هستم» ناصحيح است، علاوه بر اين در اين مستند به منابع نادرست استناد شده و نحوه تدوين آن نيز صحيح نيست.»

محتواي «من روحاني هستم» چيست؟

هرچند كه «برخورد چكشي» مدعيان حامي دولت با «صداي مخالف» چند صباحي هست كه روح آزاده افكار عمومي را رنج مي‌دهد و نمونه‌هاي بسياري از جمله جمع‌آوري «بيلبوردهاي صداقت امريكايي» درسطح شهر، توقيف روزنامه‌هاي يالثارات و 9 دي و تذكرات پياپي، شكايت‌هاي متعدد از روزنامه‌هاي منتقد نظير وطن امروز و تلاش براي جلوگيري از بخش‌هاي خبري «جدي نگيريد» و«صرفاً جهت اطلاع» از صداوسيما مي‌توان براي آن نام برد.

اما سؤال نخستي كه به ذهن مي‌رسد اين است كه محتواي فيلم «‌من روحاني هستم» چيست كه واكنش تند دفتر رياست جمهوري را به همراه داشته و منجر به آشفتگي و عصبانيت در طيف گسترده روزنامه‌هاي زنجيره‌اي شده است؟

مگر در فيلم مذكور اهانت، افترا و موضوع خلاف واقعي به رئيس‌جمهور نسبت داده شده است كه بسياري از شخصيت‌ها و رسانه‌ها به واكنش‌هاي تند و تخريبي روي آورده‌اند؟

اما واقعيت آن است كه اين مستند تنها يك روايت تاريخي و مستند از زندگي و مواضع پنج دهه گذشته حسن روحاني است؛ از سخنراني تاريخي وي در مراسم ختم حاج آقا مصطفي در مسجد ارك تا پنج دوره نمايندگي مجلس، رياست دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملّي و پرونده هسته‌اي ايران و همچنين انتخابات رياست جمهوري 1392. در بررسي كارنامه روحاني، كارگردان به هيچ عنوان دست به تحليل و تبيين مواضع و رفتارهاي سياسي وي نزده و تنها به روايت اصولي اتفاقاتي روي آورده كه «منابع اصلي‌اش‌، كتاب خاطرات آقايان روحاني و هاشمي رفسنجاني است. »( اظهارات كارگردان فيلم در تاريخ 5/2/93).

عمده ناراحتي‌ها از نقش روحاني در مك‌فارلين است

اما مهم‌ترين سكانس فيلم كه آزردگي خاطر توأم با پرخاشگري بسياري از سياسيون و رسانه‌هاي همسو با دولت را در جهت تخطئه اين مستند به دنبال داشت بحث نقش‌آفريني روحاني در موضوع مك فارلين است؛ به گونه‌اي كه همين طيف تلاش داشته مستندات اين فيلم را در ارتباط با نقش‌آفريني روحاني انكار كرده و آن را دروغي بزرگ بخوانند، اين در حالي است كه مركز مستندسازي شفق، مستندات و منابع مستند من روحاني هستم را منتشر كرده و در اختيار رسانه‌ها قرار داده است.

اما خاطرات آقاي هاشمي- كه بخشي از آن در ادامه خواهد آمد- محتويات مستند اشاره شده را تأييد كرده و به نقش‌آفريني روحاني در قضيه مك‌فارلين صحه مي‌گذارد؛ به عنوان نمونه در بخشي از كتاب خاطرات سال 65 هاشمي رفسنجاني با نام «اوج دفاع» و در قسمت مربوط به روز چهارم خرداد آمده است: «آقاي محسن كنگرلو اطلاع دادند كه هواپيماي حامل قطعات گران قيمت امريكايي كه با پاسپورت ايرلندي آمدند و به نام ايرلندي هستند در فضاي تهران است. به آقاي دكتر روحاني گفتم كه براي كنترل قطعات و اداره مسائل سياسي و مذاكرات همكاري كند. كمي در جلسه ماندم و به خاطر مسائل جنگ به دفترم آمدم.»… قرار شد هديه را نپذيريم و ملاقات ندهيم و مذاكره را در سطح دكتر هادي و دكتر روحاني و مهدي‌نژاد مخفي نگه داريم و [مذاكرات] محدود به مسئله گروگان‌هاي امريكايي در لبنان و دادن قطعات هاك و چند قلم ديگر اسلحه [باشد].

قلم ترديد بر خاطرات هاشمی

فارغ از پرداختن به چگونگي و چرايي برخورد «چكشي» با منتقدان در 9ماه اخير توسط دولت، آنچه مهم مي‌نمايد اين است كه خاطرات هاشمي رفسنجاني به صورت علني از سوي وابستگان و هواخواهان وي مورد ترديد و حتي رد قرار گرفته به گونه‌اي كه مطالب صريح «‌اوج دفاع» – كتاب هاشمي- كه در آن به مطلع بودن روحاني از موضوع مك فارلين و نقش‌آفريني وي اشاره مي‌شود، «دروغ» ناميده مي‌شود كه اين مساوي با غير مستند بودن و وهم‌آلود بودن خاطرات پدرخوانده حزب كارگزاران در افكار عمومي است.  البته اين اولين باري نيست كه خاطرات شفاهي و مكتوب هاشمي رفسنجاني مورد ترديد و رد قرار گرفته آنگونه كه بسياري از سابقون انقلاب كه خيرخواه وي هم بوده در آشكار و نهان از هاشمي درخواست كرده كه از اظهار خاطرات پرابهام خودداري كرده و آنچه را نزديك به واقعيت است، بيان كند.

و سؤالي كه بايد آقاي هاشمي و دفتر نشر آثارش پاسخ دهد آن است كه بخش‌هاي قابل توجهي از مهم‌ترين موضوع اتفاق افتاده در زمان حيات هاشمي- مك فارلين- مورد ترديد جدي توسط نزديكان وي قرار گرفته، بنابراين چطور مي‌شود به ديگر گفته‌ها‌ و خاطرات وي اعتماد كرد و با شك و شبهه به آن ننگريست؟

چگونه نبايد انتظار داشت كه اعتماد عمومي نسبت به سخنان و اظهارات هاشمي در حوزه‌هاي مختلف مخدوش شده و مردم همچنان از سياست‌ها و افراد منسوب به وي ناراحت و رويگردان باشند؟

و البته هاشمي و دوستداران وي اگر تصميم دارند كه وي باز هم احيا شده و به عنوان مركز ثقل تمام جريانات سياسي داخلي عمل نمايد – كه قطعاً چنين تصميم و هدفي را هم دارند- بايد با انديشه آسيب‌شناسي به انتخابات سال‌هاي گذشته نگاه كرده و اين پرسش مهم را از خود مطرح كنند كه آيا اشراف و تسلط مردم بر درستي يا نادرستي مواضع و رفتارهاي هاشمي باعث رويگرداني آنها در طي انتخابات سال84 و همچنين عدم اقبال نسبت به نامزد مورد وثوق وي در سال88 نشد؟

اهداف بالادستی از حمله گازانبری به منتقدان

بايد گفت پيش از اين بارها و بارها رئيس‌جمهور و ديگر اعضاي دولت بر ضرورت نقد، آزادي بيان و فضاي نقادانه در جامعه و دانشگاه‌ها سخن گفته و به ظاهر نبايد پخش يك مستند تاريخي درباره زندگي آقاي روحاني اين چنين باعث حساسيت مسئولان دولتي، شخصيت‌هاي سياسي و رسانه‌هاي زنجيره‌اي شود تا آنجايي كه به هرقيمت ممكن تلاش شود از اكران عمومي آن جلوگيري شود، اما حقيقت آن است كه حمله «گازانبري» و« چكشي» در موضوعات اينچنيني با اهدافي نظير:

1- جلوگيري از ورود قشر متدين و دلسوز انقلاب و نظام به عرصه فيلمسازي در قالب‌هاي مختلف فيلم بلند، مستند و داستاني است كه مي‌تواند در روشنگري و آگاهي‌بخشي به افكار عمومي نسبت به سياست‌هاي خاص برخي جريانات سياسي تاثير بسزايي داشته باشد. برخورد با فيلم هايي نظير «دروغ يك كانديدا»، «تماس تلفني روحاني»، «حمله گازانبري به منتقدان» و «مصاف» در طول ماه‌هاي گذشته و سانسور توام با تخريب جشنواره عمار را بايد در كنار هراس و پرخاشگري كنوني در برخورد با مستند «‌من روحاني هستم» ديد تا بتوان به نتيجه‌اي معقولانه از سياست‌هاي فعلي طيف مورد اشاره رسيد.

2- به اعتقاد اين جريان نسبت دادن اتهاماتي نظير «تندروهايي كه خلاف منافع ملت حركت كرده و درصدد زمينگيركردن دولت هستند» تخريب و تضعيف پايگاه اجتماعي طيف رقيب با هدف خارج نمودن زودهنگام آنها از آوردگاه‌هاي انتخاباتي به حساب آمده و مي‌تواند آنها را به موفقيت‌هاي انتخاباتي سال‌هاي 94 و 96 نزديك‌تر كند.

و نكته‌اي كه بايد يادآور شد آن است كه مستند «من روحاني هستم» بهانه خوبي براي تشخيص آستانه تحمل دولت در مواجهه با منتقدان، ميزان پايبندي به شعارهاي انتخاباتي در برخورد با مخالفان سياست‌هاي دولت و همچنين آسيب‌پذيري دولتمردان تدبير و اميد در مواجهه با مستندات تاريخي هست كه سوابق پرافت و خيز و گاه متناقض برخي مسئولان امروز كشور را در خود مستتر كرده است.

اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در print
اشتراک گذاری در email
اشتراک گذاری در facebook

آثار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *