روحانی اولین بار چه زمانی گفت: من سرهنگ نیستم، من حقوقدان هستم!

«اولین روزی كه با دیگر دانشجویان دانشكده ی حقوق به پادگان رفتیم، من با لباس روحانی وارد پادگان شدم. و آن روز دریافتم كه محیط  پادگان به مراتب از دانشگاه بدتر  است زیرا از لحظه ورود به پادگان متلك گفتن و صلوات فرستادن برخی درجه داران و سربازان شروع شد. من چون با نظایر این رفتارها در دانشگاه عادت كرده بودم، واكنشی از خود بروز نمی دادم و معمولاً با بی اعتنایی یا لبخند عبور می كردم؛ البته گاهی نیاز به پاسخ، متقابل به متلك  مقابل بود كه كوتاه نمی آمدم. دانشجویان هر دانشكده در روز معینی به پادگان می رفتند و نوبت دانشكده ی حقوق صبح روزهای سه شنبه بود. دانشجویان به محض ورود به پادگان، به سالنی می رفتند  لباس های خود را عوض می كردند و لباس نظامی می پوشیدند. بعد كلاس ها شروع می شد و تا ظهر ادامه می یافت. بعد از اتمام كلاس ها دوباره به رختكن می رفتند و پس  از پوشیدن لباس شخصی از پادگان خارج می شدند.

چون محاسن من بلند بود، معمولاً در كلاس نظامی گاهی با مسائلی مواجه می شدم. روزی یكی از استادان دروس نظامی با درجه سرهنگی وارد كلاس شد و وقتی من را در انتهای كلاس دید گفت ، به به! فیدل كاسترو هم  كه در كلاس ما هست. دانشجویان برگشتند و به من نگاه كردند و خندیدند. بعد آن جناب سرهنگ پیش من آمد و گفت: آقای دانشجو شما با فیدل كاسترو نسبتی دارید! گفتم: من خودِ فیدل كاسترو هستم. دانشجویان خندیدند و دوستان همكلاسی از اینكه حاضر جوابی كردم، تشویقم كردند. هدفم این بود كه او را از رو ببرم.»( خاطرات حسن روحانی، انتشارت مركز اسناد انقلاب اسلامی، ص369)

مستند «من روحانی هستم» به كارگردانی معصومه نبوی و تهیه‌كنندگی گروه شفق همزمان با تولد آقای روحانی در روز نهم بهمن‌ماه، در دانشكده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران به نمایش در آمد.

به گفته كارگردان این مستند، «من روحانی هستم» روایتی از ۵۰ سال زندگی سیاسی رییس‌ جمهوری كشورمان است و بر اساس كتاب «خاطرات هاشمی و روحانی» ساخته شده است. پخش این مستند بهانه ای شد تا كتاب خاطرات دكتر حسن روحانی را ورق بزنیم و در حین این تورق زدنها به خاطره ای برخور كردیم كه ذكر آن خالی از لطف نیست:

جمله «من سرهنگ نیستم، من حقوقدان هستم» ما را یاد ایام، رقابت های انتخاباتی یازهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری می اندازد جایی كه رییس جمهور فعلی كشورمان در مناظره انتخاباتی، خطاب به یكی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری بیان كرد و بازتاب خیلی وسیع در بین اقشار مختلف مردم پیدا كرد. اما این اولین باری نبود كه آقای روحانی در جواب رقیب انتخاباتی اش از این جمله استفاده می كرد بلكه استفاده از این جمله بنابه گفته خود آقای روحانی در صفحه 369 كتاب خاطرات خود، كه  مركز اسناد انقلاب اسلامی آن را چاپ كرده است  به 33 سال پیش بر می گردد، می گوید:« در تابستان سال 1350، برای نخستین بار به اردوی نظامی در پادگان لشكرك رفتم، فرمانده آنجا تیمساری بود به نام سرلشكر زاهدی كه آدم نسبتاً آرامی بود و خیلی مزاحم دانشجویان نمی شد. اما تابستان سال بعد كه برای بار دوم به همان پادگان رفتم، با فرمانده جدیدی به نام سرلشكر امین افشار روبه رو شدیم. وی افسر متكبر، تندخو و بد قلق بود و دانشجویان را خیلی اذیت می كرد. در روزهای اول ورود ما به پادگان ضمن بازدید از گروه های مختلف، من را در صف دید و گفت: آقای دانشجو، ریش! همین الان برو ریش خودت را بتراش. به او گفتم: من ریش نمی تراشم. گفت چرا؟ گفتم: من معمم هستم. گفت: برو ریشت را كوتاه كن. گفتم: نمی توانم كوتاه كنم، چون آخر هفته برنامه ی منبر و سخنرانی دارم. گفت بَه بَه. مگر نمی دانی سخنرانی كردن برای تو الان كه یك نظامی هستی، ممنوع است. گفتم نه ممنوع نیست. من حقوقدان هستم»

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در print
اشتراک گذاری در email
اشتراک گذاری در facebook

آثار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *